به گزارش مشرق، هر چند ما فوتباليستها ميدانيم يك روز بايد خداحافظي كنيم و دير يا زود زمانش ميرسد اما با اين حال اگر خودتان را براي خداحافظي بازيكني سالهاي سال هم آماده كنيد، دوباره وقت رفتنش شوكه ميشويد. وقتي مهدي مهدويكيا آنگونه خداحافظي كرد، دلم به درد آمد. ديدن اشكهاي يكي از دوست داشتنيترين و بهترين همبازيهايم، دردآور بود. امروز هرچند ناراحتى علي را نديدم اما حس بسيار بدي دارم. اميدوار بودم در مستطيل سبز او را ببينم، وقتي چهارگوشه زمين را ميبوسد و خداحافظي ميكند. حالا بسيار دردآور است كه ميبينم او در خانه، جايي دور از ورزشگاه بايد از فوتبال برود. ترسم اين است كه براي من هم اين اتفاق بيفتد و اگر آن روز از راه برسد، علي كريمي را بيشتر و بيشتر درك خواهم كرد. خداحافظي با پيراهن تيم مورد علاقهات، شيرينترين اتفاق در زمان تلخترين خاطره زندگيات است.
بگذاريد برايتان بازگو كنم كه من و علي كريمي با هم فوتبال را از باشگاه نفت تهران شروع كرديم؛ سال 1370. در آن سال، هر دو عضو تيم نوجوانان باشگاه بوديم. حالا كه به آن روزها فكر ميكنم، خداحافظي او برايم غيرقابل باورتر ميشود. علي در اين فوتبال، نامهربانيهاي زيادي ديد و اميدوارم روزي او را در پيراهن مربيگري ببينم چون تواناييهاي زيادي دارد. با علي خاطرات زيادي دارم اما بهترين لحظات را در جام ملتهاي 2004 چين و مقدماتي جامجهاني 2006 سپري كرديم. در بازي ايران و كرهشمالي در دور اول مقدماتي جامجهاني 2006، از او خاطرهاي دارم كه هيچگاه فراموش نميكنم. نيمه اول بازي گره خورده بود و رو به علي گفتم: «بايد اين بازي را در بياوري». نيمه دوم او دو گل زد و يك پاس گل داد تا بازي را ببريم.
امروز شايد هيچكدام نتوانيم عمق اين اتفاق را درك كنيم، بعداً بيشتر قدر اسطورههايمان را ميدانيم. ما ايرانيها قبلاً اين را ثابت كردهايم كه «پهلوان زنده را عشق است» و خيلي زود گلها، دريبلها، دوندگيها و مصدوميتهاي اسطورههايمان را فراموش ميكنيم اما ميخواهم قلباً ناراحتي خود را از اين تصميم تلخ بيان كنم. اميدوارم على آخرين اسطوره باشد كه غريبانه از فوتبال ميرود ولى ميدانم كه باز هم شاهد خواهيم بود. خوب ميدانم اين خداحافظي «مثل يك زخم» روي قلبش باقي ميماند؛ قلبي كه سالها براي طرفداران تپيد. كريمي تنها متعلق به رنگ خاصي نبود و هميشه احترام همه را برانگيخت. امروز به طور قطع طرفداران استقلال، تراكتورسازي، سپاهان و تمام مردم ايران از خداحافظي او غمگين هستند. به حرمت سالها افتخارآفريني براي فوتبال ايران، قلباً از او تشكر ميكنيم و به افتخارش از جاي خود برميخيزيم. فدراسيون فوتبال بايد قدردان علي كريمي باشد و به احترام او، بازي باشكوهي برگزار كند؛ هر چند ميدانم علي به اين مسائل فكر نميكند.
بگذاريد برايتان بازگو كنم كه من و علي كريمي با هم فوتبال را از باشگاه نفت تهران شروع كرديم؛ سال 1370. در آن سال، هر دو عضو تيم نوجوانان باشگاه بوديم. حالا كه به آن روزها فكر ميكنم، خداحافظي او برايم غيرقابل باورتر ميشود. علي در اين فوتبال، نامهربانيهاي زيادي ديد و اميدوارم روزي او را در پيراهن مربيگري ببينم چون تواناييهاي زيادي دارد. با علي خاطرات زيادي دارم اما بهترين لحظات را در جام ملتهاي 2004 چين و مقدماتي جامجهاني 2006 سپري كرديم. در بازي ايران و كرهشمالي در دور اول مقدماتي جامجهاني 2006، از او خاطرهاي دارم كه هيچگاه فراموش نميكنم. نيمه اول بازي گره خورده بود و رو به علي گفتم: «بايد اين بازي را در بياوري». نيمه دوم او دو گل زد و يك پاس گل داد تا بازي را ببريم.
امروز شايد هيچكدام نتوانيم عمق اين اتفاق را درك كنيم، بعداً بيشتر قدر اسطورههايمان را ميدانيم. ما ايرانيها قبلاً اين را ثابت كردهايم كه «پهلوان زنده را عشق است» و خيلي زود گلها، دريبلها، دوندگيها و مصدوميتهاي اسطورههايمان را فراموش ميكنيم اما ميخواهم قلباً ناراحتي خود را از اين تصميم تلخ بيان كنم. اميدوارم على آخرين اسطوره باشد كه غريبانه از فوتبال ميرود ولى ميدانم كه باز هم شاهد خواهيم بود. خوب ميدانم اين خداحافظي «مثل يك زخم» روي قلبش باقي ميماند؛ قلبي كه سالها براي طرفداران تپيد. كريمي تنها متعلق به رنگ خاصي نبود و هميشه احترام همه را برانگيخت. امروز به طور قطع طرفداران استقلال، تراكتورسازي، سپاهان و تمام مردم ايران از خداحافظي او غمگين هستند. به حرمت سالها افتخارآفريني براي فوتبال ايران، قلباً از او تشكر ميكنيم و به افتخارش از جاي خود برميخيزيم. فدراسيون فوتبال بايد قدردان علي كريمي باشد و به احترام او، بازي باشكوهي برگزار كند؛ هر چند ميدانم علي به اين مسائل فكر نميكند.